شروع محرم 1399
دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده
اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده
لشکر مشکی پوشا سینه زنهای ارباب شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب
جان آقا سنهقربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنهقربان آقا سید العطشان آقا
---
سلام دوستان.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
فرا رسیدن محرم رو به همتون تسلیت میگم.
این چند روز یکم بی حوصله بودم. شاید به خاطر استرس کنکور یا شایدم خستگی درس خوندن باشه.
البته کنکورم صبح روز شنبه 1 شهریور بود. خوب بود خدا رو شکر. حالا انشاالله رتبه مناسبی بیارم.
این دو روز حسااابی برای خودم وقت گذاشتم.
یه کتاب رو خوندم و تموم کردم. اسمش دختر شینا بود که خیلی داستان غم انگیزیه. ولی میگن یکی از داستانای معروفه.
حالا یه کتاب دیگه رو شروع کردم به نام یک قدم تا دلدادگی. موضوع قشنگی داره.
تصمیم دارم خودمم این دو ماه که فرصت دارم دست به قلم بشم و یه چیزایی بنویسم. البته اگه حس نوشتنم بیاد. خخخ.
آهان. تا چند روز دیگه یکی از خاطرات کودکیمو مینویسم براتون.
خلاصه که...
همین دیگه.