زهرازهرا، تا این لحظه: 21 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
Date of creation of my blogDate of creation of my blog، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره
My membership dateMy membership date، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

🌹خاطرات یک بانوی روشندل🌹

قلبم را به ❤خدا❤ میسپارم، که او به شدت کافیست

روز دختر مبارکاااااا

میگن دختر مهربون خوشبختی بی پایان پدر و مادره خدا وقتی یک نفرو دوست داشته باشه بهش دختر میده که تنها نمونه دختر همون فرشته ای که خدا آفرید تا هیچ مادری بدون همدم هیچ پدری بدون سنگ صبور هیچ عروسکی بدون مامان نمونه روز همه دخترای گل نی نی وبلاگ مبارک پ.ن 1: این عکس تبریک روز دختر از طرف زن داییمه.  پ.ن 2: بچه هاااا چند وقته از اون نرم افزاری که روی گوشیم نصب کرده بودم روی لپتاپم هم نصب کردم. حالا تموم ایموجی ها رو برام میخونه. همینم شده که این چند وقت گاه گاهی نظراتم رو با ایموجی براتون میفرستم ها. خداییش خیلیییی باحاله این نرم افزار. ولی صداش واقعا بده و سر درد میاره.  پ.ن 3: دیروز یه کلیپ قشنگ برای روز ...
22 خرداد 1400

چیست در زمزمه مبهم آب؟

همه میپرسند چیست در زمزمه مبهم آب چیست در همهمه دلکش برگ چیست در بازی آن ابر سپید روی این آبی آرام بلند ...که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال چیست در خلوت خاموش کبوترها چیست در کوشش بی حاصل موج چیست در خنده جام که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن می نگری نه به ابر نه به آب نه به برگ نه به این آبی آرام بلند نه به این خلوت خاموش کبوترها نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام من به این جمله نمی اندیشم من مناجات درختان را هنگام سحر رقص عطر گل یخ را با باد نفس پاک شقایق را در سینه کوه صحبت چلچله ها را با صبح نبض پاینده هستی را در گندم زار گردش رنگ و طراوت را در گونه گل همه را میشنوم می بینم من به این جمله نمی اندیشم به...
8 خرداد 1400

دخترک گل فروش

دخترک گل فروش سال ها در آرزوی خریدن یک کفش قرمز بود و پول هایی را که از فروختن گل  های مریم به دست آورده بود را در قلک کوچکش جمع میکرد. آن روز صبح هم مثل همیشه در فکر و رویایش بود که ناگهان در اثر برخورد با اتوموبیلی به گوشه ای پرتاب شد.  وقتی چشمانش را باز کرد خود را روی تختی سفید و تمیز دید که در کنار آن هدیه ای قرار داشت. دخترک با خوشحالی هدیه را باز کرد ..یک جفت کفش قرمز بود!!! چشمان دخترک از شادی برق میزد ولی افسوس که او نمیدانست.. پاهایش دیگر توان راه رفتن ندارد....
2 خرداد 1400

🥳عید فطر🥳

خداحافظ ای ربّناي غروب خداحافظ ای رزق و روزي ِ پاك خداحافظ ای جمع ِ افلاك و خاك خداحافظ ای لحظه هاي سحر خداحافظ ای ماه چشمان ِ تر خداحافظ ای بغض افطارها خدا حافظ اي ماه ِ ديدار ها خداحافظ ای ختم ياسين و نور خداحافظ ای ماه ِ عشق و سرور خداحافظ ای ماه رو راستی خداحافظ ای بی کم و کاستی خداحافظ ای قدر زلفت دراز خداحافظ ای اشتياق ِ نماز خداحافظ ای لحظه هاي دعا خداحافظ ای ماه ِ ارض و سماء خداحافظ ای ماه ِ صبر و رضا تو ای ماه آرامش مصطفی خداحافظ ای گرمی آفتاب خداحافظ ای خوابهايت ثواب خداحافظ ای بهترین سرنوشت تو پای مرا می کشی تا بهشت خداحافظ ای ماه تقدیر من سحرهای تو صبح تطهیر من خداحافظ ای بركت سفره ها خد...
22 ارديبهشت 1400

16 سال شد نبودنت خواهری😔

همه میگن که تو رفتی همه میگن که تو نیستی همه میگن که دوباره دل تنگمو شکستی دروغه چجوری دلت می اومد منو اینجوری ببینی با ستاره ها چه نزدیک منو تو دوری ببینی همه گفتن که تو رفتی ولی گفتم که دروغه همه میگن که عجیبه اگه منتظر بمونم همه حرفاشون دروغه تا ابد اینجا می مونم بی تو و اسمت عزیزم اینجا خیلی سوت و کوره ولی خب عیبی نداره دل من خیلی صبوره صبوره همه میگن که تو رفتی همه میگن که تو نیستی همه میگن که دوباره دل تنگمو شکستی دروغه چجوری دلت می اومد منو اینجوری ببینی با ستاره ها چه نزدیک منو تو دوری ببینی همه گفتن که تو رفتی ولی گفتم که دروغه حدیثم، عزیزم، چه غریبانه میگذرد این سالها. چه بیرحمند روزها و ثانیه ها، وقتی که تو در کنا...
15 ارديبهشت 1400