زهرازهرا، تا این لحظه: 21 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
Date of creation of my blogDate of creation of my blog، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
My membership dateMy membership date، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

🌹خاطرات یک بانوی روشندل🌹

قلبم را به ❤خدا❤ میسپارم، که او به شدت کافیست

زلزله 19 اردیبهشت 99

1399/2/19 15:01
نویسنده : زهرا‌بانو
294 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بچه ها.

امیدوارم خوب باشید.

من که خوب نیستم زیاد.

دیشب ساعت یک اینا بود فکر کنم، که تهران زلزله اومد. 

با مامانم و مامان بزرگم و عمه هام و دختر عمه هام نشسته بودیم تو اتاق و داشتیم حرف میزدیم. دقیق یادمه. نمیدونم چرا من دقیقا دستمو گذاشته بودم رو زمین. یهو حس کردم زمین زیر دستم میلرزه. اولش فکر کردم حتما همسایه بالایی داره راه میره. ولی بعد که دختر عمم داد زد: وای زلزله! لوستر تکون خورد. اصلا از ترس شوکه شدم. نمیدونم اون لحظه کی به من فرمون داد که اولین نفر داد بزنم و بگم مامان زلزله و هجوم ببرم سمت مامانم.

وای خیلی وحشتناک بود بچه ها. همه دختر عمه هام جیغ میزدن و یه بلبشویی شده بود که نگو و نپرس. طفلی هیلدا کوچولومون خواب بود که با جیغای ما از خواب پرید و وحشت کرد بچه.

با مامانم رفتیم یه گوشه دیوار و من که از ترس دیوونه شده بودم شروع کردم همونجا به دعا خوندن. یعنی همه اماما رو برای کمک صدا میزدم. یا امام هشتم، یا حضرت علی، یا امام هادی، یا حضرت محمد و...

بعد سوره زلزال رو خوندم و هی میگفتم خدایا منو ببخش. خدایا گناهامو ببخش.

حتی الان که بیشتر از 12 ساعت از زلزله گذشته من هنوز حال خوبی ندارم.

خلاصه رفتیم بیرون و نشستیم که اخبار رو ببینیم که چی میگن.

ولی من هنوز منگ بودم و فقط دستمو گرفته بودم جلو صورتم و هی میگفتم یا امام غریب یا امام غریب.

به خدا بچه ها اونقدر که به من فشار عصبی وارد شده بود که چند دقیقه بعد از اون ماجرا خون دماغ شدم. اصلا نمیدونم چرا. چون آفتاب هم نخورده بود تو سرم که بخوام بگم گرمازده شدم.

خلاصه که ما از دیشب وسایل اضطراری رو جمع کردیم.

شما هایی که توی شهرای دیگه هستین هم آماده باشینا بچه ها. چون توی مازندران و کرج و قم هم احساس شده زلزله. مواظب خودتون باشین که خدایی نکرده طوری نشه.

همه خونواده و دوستای عزیزمو به خدا میسپارم. ایشالا که چیزی نمیشه.

پسندها (15)

نظرات (18)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
19 اردیبهشت 99 15:04
وای الهی عزیزم!! خدا رحم کنه دیگه کرونا هم نکشه این بار زلزله میکشتمون
خیلی مواظب خودت باش عزیزم ان شاءالله که چیزی نمیشه
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسی عزیزم
مبینا شمام گوش به زنگ باشین و احتیاط کنینا ابجی
اره واقعا میدونی یاد چی افتادم؟
چند وقت پیش یه جوک خوندم نوشته بود:
کرونا به زلزله میگه : تو بیارشون بیرون من میگیرمشون میدم سیل ببرشون
واقعا راست میگه
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
19 اردیبهشت 99 15:08
چشم حتما جانیم مرسی
وای ارهههه خخخخخ
زهرا‌بانو
پاسخ
عزیزمییی

19 اردیبهشت 99 15:16
ما دیشبو تو ماشین خابیدیم)
زهرا‌بانو
پاسخ
اخی

انسیه جان از نیلا خبر داری؟ حالش خوبه؟
نســـــــnasrinـــــــريــننســـــــnasrinـــــــريــن
19 اردیبهشت 99 15:49
خدا روشكر به خير گذشت😍 من تا حالا زلزله نديدم😅😔
زهرا‌بانو
پاسخ
اره خدا رو صد هزار مرتبه شکر
ایشالا که هیچوقت نبینی عزیزم خیلی وحشتناکه، یه بلای طبیعیه دیگه
مامان فاطمهمامان فاطمه
19 اردیبهشت 99 15:55
خدا ب آبروی امام حسن مجتبی علیه السلام بهمون رحم کنه...عزیزم طفلکی هیلدا کوچولو...چقدرررر ترسیده😔
زهرا‌بانو
پاسخ
ایشالا به حق پنج تن دیگه از این اتفاق ها نیفته
آره خاله جون بچه بیچاره خیلی ترسید

19 اردیبهشت 99 16:02
خدارو شکر که بخیر
شما میگین دوازده ساعت ولی من هنوز از زلزله سه سال پیش مشهد آرامش ندارم
زهرا‌بانو
پاسخ
ممنون داداش حسین
اره خدایی زلزله خیلی پدیده سنگین و ترسناکیه
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
19 اردیبهشت 99 16:55
واای زهرا جون دیشب که زلزله اومد همش به فکر شما و مبینا بچه های نی نی وبلاگ بودم
زلزله اومده دارن چیکار میکنن
الحمدالله به خیر گذشت💋❤
مراقب خودتون باشید حتما❤
والا من تا بحال هیچ زلزله ای و حس نکردم
اخرین زلزله ای که اینجا اومد همه حس کردن بجز من😂😂
زهرا‌بانو
پاسخ
عزیز دلم مرسی که به فکر ما بودی
این، مهربونی تو رو میرسونه

اخی ایشالا هیچوقت حسش نکنی زلزله خیلی مزخرفه واقعا
بهار جونم تو هم مراقب خودت باش خواهری

19 اردیبهشت 99 17:02
چ نیلا تو دلتون جا باز کرده)
میپرسم
 
زهرا‌بانو
پاسخ
عزیزم من همه رو دوست دارم ولی نیلا رو مخصوص، نیلا واقعا یه چیز دیگست
ممنون که میپرسی

19 اردیبهشت 99 17:07
خوبی اجی جوونم؟؟اخی بیچاره هیلدا کوچولوتون!
من که دیشب من داشتم هی میپریدم، یهو  مینا اومد بیرون گفت: چیزی حس نکردی؟!
منم فکر کردم منظورش پریدن منه!!
ولی اینجا زیاد اتفاقی نیوفتاد فقط من خواب بودم تینا ترسید اومد بدویه بره بیرون پاش خورد تو کله ام😂😂
زهرا‌بانو
پاسخ
الهی عزیزم مرسی که به یادمی

خوبم فعلا ولی دیشب تا صبح نتونستم بخوابم از ترس
ایشالا دیگه هیچی نشه
شمام مراقب خودت باش آبجی جونم
مامانمامان
19 اردیبهشت 99 18:03
خداروشکر که به خیر گذشته
خیلی مراقب خودت باش زهرا جان
زهرا‌بانو
پاسخ
اره واقعا خدا رو شکر
باشه عزیزم حتما، مرسی از نظر خوبت

19 اردیبهشت 99 18:49
خوب خدا هنوز رحم کرده😘
زهرا‌بانو
پاسخ
آره سلوا جون عزیزم

19 اردیبهشت 99 19:06
زهرا خانوم نگران نباشید،نگرانی بد تر از خود اتفاقه،الحمدالله به خیر گذشت،این خیر بوده چون مرتبط به گسل مشاه بوده که از زلزله بزرگتر جلوگیری می کند
زهرا‌بانو
پاسخ
بله خدا رو شکر به خیر گذشت
عمر دست خداست، توکل به خدا، انشاالله طوری نمیشه

19 اردیبهشت 99 20:01
ارع خودشم همش میگع زهرا اجیمه
زهرا‌بانو
پاسخ
عشق منه

19 اردیبهشت 99 20:02
ینی کله مارو خورد  تو واتساپ هی زهرا اجیمه))
زهرا‌بانو
پاسخ
ای جووونم
مامان مهلامامان مهلا
20 اردیبهشت 99 3:45
خدا ارحم و الراحمین هست.
انشالله که دیگه تموم شده و تکرار نمیشه این اتفاق وحشتناک!
زهرا‌بانو
پاسخ
دقیقا درسته. قربون خدا برم که هر کارش یه حکمتی داره
انشاالله برای هیچکس پیش نیاد از این شرایط سخت
نازینازی
21 اردیبهشت 99 2:51
خدارو شکر که به خیر گذشت کلی مراقب خودت باش عزیزم
ولی در تعجبم چون توی ساری اصلا هیچ چیزی حس نشد
 
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسی عزیزم تو هم مراقب خودت باش
واقعا؟ اخه گفتن توی مازندرانم حس شده
طاهرهطاهره
21 اردیبهشت 99 4:23
انشاالله بلادورباشه عزیزمودوباره اتفاق نیفته.چندسال پیش که مشهدزلزله شد،،آرمان به حدی ترسیده بودکه تایه هفته نمیتونست بخوابه.برارفع بلاخوندن زیارت عاشوراخیلی مجربه.اگه خوندی منوازدعات فراموش نکنی.😘😘
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسی خاله جون
بله زیارت عاشورا واقعا دعای قشنگیه
شما هم منو دعا کنین

22 اردیبهشت 99 18:10
😇