بازگشت پس از یک سال
سلام دوستان.
حالتون چطوره؟
نمیدونم چند نفرتون هنوز منو یادشه. اخه من یک سالی میشه که پستی ننوشتم. اما دورادور به نی نی وبلاگ سر میزدم. فکر میکنم چند نفر از دوستان جدید اومدن.
به هر حال من معرف حضورتون، زهرا هستم.
راستش تو این یک سال اتفاقات زیادی افتاد، هم خوب هم بد. اگه بخوام تعریف کنم به درازای یه کتاب میشه.
اما الان به طور مختصر یه چیزایی رو تعریف میکنم.
اول اینکه دیگه کمتر از 2 ماه مونده به تولد 21 سالگیم. راستش نمیدونم از این اتفاق چه حس دارم. از یه طرف بزرگ شدنه و به آینده نزدیک و نزدیک تر شدن. از یه طرفم از اون شور و حال نوجوونی تقریبا فاصله گرفتم. این روزا بیشتر درس میخونم و منطقی تر از قبل شدم. خلاصه که بلههه. کلی تغییر کردم.
و البته مهمترین تغییرم این بوده که
.
.
.
یه کوچولو بیا پایین تر
.
.
.
رسیدییی.
بله. اگه خدا بخواد یا این ترم، یا ترم دیگه توی مقطع کارشناسی فارغ التحصیل میشم. به زبون ساده تر یعنی به زودی لیسانس میگیرم. حالا بر طبل شادانه بکوبید.
دیگه... چیزی که گفتنی باشه یادم نمیاد.
آهااان چرا.
عیدتووون مبارک. البته با پنج هفته تاخیر.
ماه رمضون پر برکت هم از دوم فروردین شروع شد و جمعه اول اردیبهشت تموم شد. شنبه دوم اردیبهشت هم که عید فطر بود.
همین دیگه.
شاااد باشید.
پی نوشت: نمیدونم دوباره کی دلم هوای اینجا رو بکنه و بیام پست جدید بذارم. این جانب بسیار بسیار بسیار تنبل میباشم.