آخرین پست فروردین 1399
سلام دوستای خوبم.
امیدوارم اوضاع به کامتون باشه.
این روزا همش به خودم میگم غر غر موقوف.
خب اولین ماه سال 99 هم تموم شد. اما نه کاملا به خوبی و خوشی. امیدوارم ماه های بعدی بهتر باشه.
این روزا زیاد آنلاین نمیشم چون د
رس دارم.
ولی اگه نگم این تعطیلات بهم نساخته دروغ محضه.
حسااابی از خجالت شکم گرامی در میام.
این عکس خوشمزه هم به قول نازی جووونم، عزززیز دلم، یه کیک دلبر و گوگول هستش که مامان اینام فقط برای دختر یکی یدونشون زهرا لوسه درست کردن. خخخ.
یعنی این چند روزه همین کیکه نجاتم داده ها.
آخه میدونین، من از صبحونه خوشم نمیاد و زوری میخورم. ولی این دو سه روز صبحونه مورد علاقمو خوردم. کیک و چای.
یعنی از بچگی همینطور بودم و بیچاره مامان بزرگم که اون موقع منو نگه می داشت، سر صبحونه خوردنم خیلی اذیت کردم. حالا خدا ببخشه.
همین دیگه. اینم شد آخرین پست این ماه.
زهرا نوشت: انشاءالله ماه اردیبهشت، که هست مثل یک بهشت، برای همه ی ما شود مانند بهشت.
یه لحظه طبع شعرم گل کرد. خخخ.
خب دیگه.
شاد باشین.