زهرازهرا، تا این لحظه: 21 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
Date of creation of my blogDate of creation of my blog، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
My membership dateMy membership date، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

🌹خاطرات یک بانوی روشندل🌹

قلبم را به ❤خدا❤ میسپارم، که او به شدت کافیست

حال و هوای من در آبان 1398

1398/8/11 22:00
نویسنده : زهرا‌بانو
255 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان.

خوبید؟

این روزها خیلی عادی می گذرن.

اصلا یه جورایی کسل آوره این پاییز لعنتی. نه؟

آخه راستش من اصلا پاییز رو دوست ندارم. هواش خیلی دلگیره. انگار همه جا بوی غم و تنهایی میده. برگا زرد میشن. هوا سرد میشه و...

بگذریم.

امتحانات میان ترمم از دو هفته دیگه شروع میشه. باید بشینم بکوب بخونم.

امان از این اینترنت که ما رو معتاد خودش کرده.

نمی دونم این چندمین باریه که اینو میگم. ولی واقعاً خیلی دیگه دارم ازش استفاده می کنم و خودمم ناراضی ام.

بدبختی نمی تونمم ازش دست بکشم.

نمی دونم چه فازی داره.

هر چی فکر می کنم می بینم حرف تازه ای نیست. فقط روزمرگی و روزمرگی.

امروز همکلاسیم بهم میگه زهرا چرا یه مدته ساکت شدی؟ قبلا که خیلی حرف می زدی. چی شده؟

بهش گفتم نه والله نیلوفر جان. (آخه اسمش نیلوفره) هیچی نشده. خب چی بگم؟ نمی دونم. حرفی ندارم.

دیدین بعضی وقتا آدم اینجوری میشه؟ انگار هیچی برای گفتن یا فکر کردن نداره.

انگار مغز ما هم مثل زمین و درختا داره میره به سمت خواب زمستونی.

والله دیگه.

راستی صحبت از خواب شد.

دیدین این روزا آدم همش دلش می خواد بخوابه؟ مخصوصا تو مدرسه.

یعنیا. من امروز صبح تو کلاس به زور چشمامو باز نگه داشته بودم. آخرم سرگیجه گرفتم و سردرد شدم طبق معمول.

بالاخره هوای پاییزه دیگه. هوا غم انگیزه دیگه.

به به! طبع شعرمونم که گل کرد.

بذار برم تا یه وقت این طبع شعره کار دستمون نداده.

شوخلوق کردم، به قول ما ترکا.

می بینین تو رو خدا؟ من همیشه اولش تو فاز غمم که میام اینجا. بعد نمی دونم چی میشه که رفته رفته، کم کمک، نم نمک، دیگه نمی دونم چی چی مک، کانالم عوض میشه و می زنم رو ریتم حرفای شاد.

چه کنیم دیگه؟ این جانب پدیده عجیبی هستم به اسم زهرا خانوم.

شاد باشید.

راستی انشاالله تعالا تا آخر آبان دیگه پست نمیذارم.

البته اگههه نذارم که از منه معتاد به اینترنت و نی نی وبلاگ بعیده. جدی میگم به جون عمه ی غضنفر. خخخ.

پسندها (9)

نظرات (4)

♡fatemeh♡♡fatemeh♡
12 آبان 98 15:53
کاملا باهات موافقم
به خصوص اینکه منم از پاییز متنفرم کلا
راستی زهرا جون تو هم آذری هستی؟
زهرا‌بانو
پاسخ
وا چرا؟ تو که خودت متولد پاییزی عزیزم! من فکر می کردم پاییزیا عاشق فصل تولد خودشونن، مثل من که فقط ماه تولد خودمو میدوستم

آذری از لحاظ چی؟ منظورت اینه که متولد ماه آذرم؟
اگه اونجوره که نه عزیزم، من همون اوله اول تابستون به دنیا اومدم.
♡fatemeh♡♡fatemeh♡
12 آبان 98 16:16
خوب نه من کلا ازش خوشم نمیاد دوست داشتم تو زمستون به دنیا می اومدم
نه عزیزم ببخشید به خاطر اینکه نوشته بودی "به قول ما ترکا " واسه همین پرسیدم که شما ترک هستین
البته ببخشید اگه فضولی کردم🙃😐😘
زهرا‌بانو
پاسخ
نه بابا راحت باش. بالاخره ما دوستیم.
بله ما ترکیم. شما هم ترکین؟
♡fatemeh♡♡fatemeh♡
12 آبان 98 20:29
بله عزیزم
زهرا‌بانو
پاسخ
خیلی خوبه عزیزم
mahsamahsa
13 آبان 98 19:25
خدایا آخه چرا پاییز که خیلی شاعرانه ست من با این که متولد فروردینم اما بهار رو اندازه پاییز دوست ندارم سلیقه ها فرق میکنه به هر حال امیدوارم که پاییز بهت حسابی خوش بگذره که بلکه انشالله نظرت عوض بشه😂❤️
زهرا‌بانو
پاسخ
آخه هوای پاییز یه جوریه. گرفته است. ولی شما راست میگین. بالاخره پاییز هم یکی از فصل های خداست