زهرازهرا، تا این لحظه: 21 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
Date of creation of my blogDate of creation of my blog، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
My membership dateMy membership date، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

🌹خاطرات یک بانوی روشندل🌹

قلبم را به ❤خدا❤ میسپارم، که او به شدت کافیست

جذابیت

1398/7/25 10:40
نویسنده : زهرا‌بانو
256 بازدید
اشتراک گذاری

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :

میدونی زشتترین دختر این کلاسی ؟

 یک دفعه کلاس از خنده ترکید

بعضی ها هم اغراق آمیز تر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند :

  اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.

او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند.

 او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا !

و حق هم داشت. آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود.

 سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم.

 5 سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت :

  برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود !

در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.

روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟

 همسرم جواب داد :

  من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم.

و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند

 عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند

 دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند

 و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست

پسندها (11)

نظرات (5)

امیرمهدی و مامانامیرمهدی و مامان
25 مهر 98 10:53
عالی بود 👏👏👏
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسی
نازینازی
25 مهر 98 11:06
عزیزم متنت خیلیی قشنگ بودد😍😍
زهرا‌بانو
پاسخ
چشمات قشنگ دید عزیزم
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
25 مهر 98 11:31
جالب بود👏👏👏
زهرا‌بانو
پاسخ
ممنون

25 مهر 98 15:09
اخه جوجه پرو 
را تو زندگی دیگران دخالت میکنی اصلا به تو چه دختره با کی عروسی کرد بچه اش چند سالشه  خودش چه قدر زشته 
مسواکتو بزن
mahsamahsa
28 مهر 98 10:29
❤️❤️❤️
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسییی