زهرازهرا، تا این لحظه: 21 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
Date of creation of my blogDate of creation of my blog، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
My membership dateMy membership date، تا این لحظه: 11 سال و 14 روز سن داره

🌹خاطرات یک بانوی روشندل🌹

قلبم را به ❤خدا❤ میسپارم، که او به شدت کافیست

روز شماری تا تولد مامان جونم و تعریف خاطرات اولین هفته مدرسه

1398/7/10 15:49
نویسنده : زهرا‌بانو
276 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام.

من باز اومدم.

وای وای بچه ها باور کنین تو این چند روز اصلاً اصلااا وقت نکردم حتی یه بیرون برم با مامان اینا، دلم باز شه. از بس که سرم شلوغه.

یعنی گرفتار مدرسه ام شدیدااا.

اصلا این پنج روز خیلی واسم سخت گذشت.

پس فکر نکنین نمیام و دارم قصور می کنم توی پست گذاشتن.

خب بریم سر وقت جریانات این چند روز.

نه وایسین. اول یه چیز بگم که از همه واسم مهمتره.

واییی بچه هااا! شنبه تولد مامانمههه. خیلی خوشحالم.

می خوام تدارک یه کادوی خوشگل موشگل رو براش ببینم. انشاالله

خب بریم سر وقت تعریف.

به جون عمه ی غضنفر، دیگه می خوام بتعریفم.

خب. اون میکروفون رو بدین به من. مرسی.

بسم الله الرحمن الرحیم.

با سلام و احترام خدمت تمامی خوانندگان و دوستداران وبلاگ زهرا بانو، توجه شما را به اخبار داغ اولین هفته مدرسه زهرا خانوم جلب می نمایم.

زهرا، بانوی نابینا، این روزها بسیار سرخوش است و اوقات زیبایی را به همراهی دوستان گلش می گذراند.

بچه ها جدی دوستام خیلییی باحالن. یعنی جالبن.

یعنی وقتی میرم پیششون میشینم از دستشون روده بر میشم از خنده.

هر کدوم یه گلوله نمکن واسه خودشون.

خیلی شوخی می کنن و با هم می خندیم و روحمون شاد میشه حسابی.

یه دوست بسیار خانوم و مهربون هم پیدا کردم. اسمش پرستو. خیلی با هم گرم می گیریم و صحبت و این حرفا.

معلم هامونم یکی از یکی بهتر و خانومتر. خیلی با شعورن و تحویلم می گیرن و میگن زهرا ما به تو افتخار می کنیم.

(عجب دنیاییه ها.)

خلاصه که، بله. خدا رو شکر از این مدرسه راضی راضیم و تقریباً به پای مدرسه ای که راهنماییم اونجا می رفتم داره می رسه.

(خودمم نفهمیدم چی گفتم. ولش کنین.)

اینجوری دیگه.

بذار فکر کنم... نه. دیگه یادم نمیاد چیزی.

آما اگه یادیم دا گلدی گلرم یازارام گینه.

یعنی اما اگه یادم اومد میام می نویسم باز.

خب زیاد نوشتم. شما هم یه استراحتی به چشمای مبارک بدین تا دفعه بعد. آفرین.

خب دیگه. خداحافظ همگیتون تاااا... شنبه.

که مهمترین، حیاتی ترین، قشنگ ترین، شیک ترین و و و... روز زندگی منه.

پسندها (16)

نظرات (10)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
10 مهر 98 16:30
تولد مامان گلت پیشاپیش مبارک باشه ارامم❤❤
از طرف منم بهشون تبریک بگو،ان شاءالله ۱۲۰ سالگیشون💓💓💓💓
زهرا‌بانو
پاسخ
ممنون مبینای گلم
انشاالله شماهم همیشه سلامت باشید
امیرمهدی و مامانامیرمهدی و مامان
10 مهر 98 17:12
سلام آرام جان
در درسهایت موفق باشی🌺
زهرا‌بانو
پاسخ
ممنون مامانه آقا امیرمهدی
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
10 مهر 98 17:24
تولد مامی جونت پیشپیش مبارک
همیشه خوش باشی آرام جوننن😘😍
زهرا‌بانو
پاسخ
وای مرسی بهاره گلم
مامان پریمامان پری
10 مهر 98 20:13
تولد مامان گلت مبارک آرام جونی😘
تعریف از خود نباشه مهر ماهی ها واقعا ماهن .منم امروز تولدمه😍
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسی
آخییی عزززیزم! تولدتون مبارک خاله پری جونمم
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
10 مهر 98 21:58
تولدت مامان مهربونت پیشاپیش مبارک باشه

از سبک و سیاق نوشتت هم کاملا مشخصه ک روحیت عوض شده و سرحال شدی
خیلی خوشحالم
امیدوارم همیشه ایام ب کام و اسب مرادت رام رام باشه😚
زهرا‌بانو
پاسخ
قربان شما
بله خدا رو شکر این روزها خیلی خوبم
ممنون از انرژی مثبتتون
مامان فاطیمامان فاطی
10 مهر 98 22:23
موفق باشی خانوم خانوما
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسی خانوم گل
نازینازی
10 مهر 98 23:53
ای جونن دلمم عزیزمم عاشقق اسمت شدمم😍😍😘
زهرا‌بانو
پاسخ
قربونت اسم توام نازه

12 مهر 98 22:20
تولد مادر گرامیتون رو از طرف من تبریک بگید. خیلی اسم جدیدت نانازه. فقط یک سوال چجوری تایپ میکنی البته اگه ناراحت میشی جواب نده گلم هر جور راحتی عشقم😘😍
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسی پرنیا جون
نه چرا ناراحت بشم؟
خب عزیزم، من با لبتابم که توش نرم افزار گویا ریختم میام نی نی وبلاگ.
این نرم افزار گویا من هر کاری انجام بدم مثلاً تایپ کنم یا... هر کار دیگه، بهم میگه و برام می خونه.
اینطوری میشه که می تونم توی فضای مجازی فعال باشم
بابت نظرت در مورد اسمم ممنون گلم

13 مهر 98 16:03
😍😊
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسییی

13 مهر 98 16:12
عشقمی😘😘
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسی گل خانوم. شما هم همینطور