زهرازهرا، تا این لحظه: 21 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
Date of creation of my blogDate of creation of my blog، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
My membership dateMy membership date، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

🌹خاطرات یک بانوی روشندل🌹

قلبم را به ❤خدا❤ میسپارم، که او به شدت کافیست

داداش

1398/5/23 13:51
نویسنده : زهرا‌بانو
324 بازدید
اشتراک گذاری

کاش یه داداش داشتم.

یه داداش خوب، مهربون، جذاب.

با هم می نشستیم تخمه می خوردیم فوتبال نگاه می کردیم. کل کل های فوتبالی می کردیم.

وقت و بی وقت می گفت زهرا پا شو بریم بیرون. منم که پایه. اون وقت دیگه مجبور نبودم بیشتر اوقات تنها تو خونه بمونم.

کاش یه داداش داشتم.

یه داداش خوشگل که پزش رو به همه بدم و بعد هی براش اسفند دود می کردم که چشم نخوره عزیز دلم.

یه داداش بزرگتر خوش تیپ که باهاش دل همه دخترا رو آب کنم. ولی بعد بگم آهااان. من این داداشمو به هیشکی نمیدمااا. حواستون باشه بیخودی به دلتون صابون نزنین.

یا یه داداش کوچولوی شیطون و تخس که به عشقش از بوفه مدرسه هر چی بخوام بخرم و بیارم خونه دوتایی با هم تهشو در بیاریم.

که با وجود 17 سال سنم، مثل یه بچه بشینم باهاش کارتون بتمن و بن تن و مرد عنکبوتی و لاکپشت نینجا و... دیگه چی بود؟ من فقط اینا رو بلدم. خب همینا رو باهاش ببینم.

با اینکه ازشون سر در نمیارم، ولی از دیدن هیجان داداشیم با دیدن اون کارتونا شاد بشم.

که برم باهاش توپ بازی کنم. دنبال بازی. قایم موشک و...

اما اون خسته نشه و هر وقت بگم بسه بگه نه آبجی زهرا. بازم بیا بازی کنیم.

و من یه نگاه کلافه بهش بندازم و بگم: -ای بابا! آخه تو چقدر انرژی داری بچه؟

ولی تا نگاهم به صورتش بیفته، تسلیم شیطنت و معصومیت مخلوط توی نگاهش بشم.

دلم از این داداشا می خواد.

یا اون داداشای با غیرت و مهربون که نمیذارن کسی به آبجیشون چپ نگاه کنه.

اون داداشا که به آبجیشون امنیت میدن. آرامش میدن.

که وقتی دلت گرفته، می تونی بدون نگرانی به شونه اش تکیه کنی و اشکاتو بیرون بریزی.

اونم بی حرف... فقط شنونده ات باشه. بی منت.

اینا ویژگی داداش نداشته ی منه.

داداشی که یک عمر، توی حسرتش... سوختم.

پسندها (13)

نظرات (8)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
23 مرداد 98 14:20
واقعا عالی داداشارو توصیف کردی😍😍😍
ان شاءالله خدابه شماهم یه داداشی بده🙏🏻🌷
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسی عزیزم.
نرگسنرگس
23 مرداد 98 14:44
عزیز دلم ... غصه نخور . در عوض یه بابا مامان مهربون و دل بزرگ داری که به همه ی دنیا می ارزن.❤❤❤
زهرا‌بانو
پاسخ
بله. اون که صد البته. تازه بچه های نی نی وبلاگ هم مثل خواهر و برادرای منن
مامان زهرا گلي
23 مرداد 98 16:49
دختر گلم من از شما شرمنده ام. منو ببخش كه نتونستم تنهاييتو پر كنم يا اينكه برات خواهر يا برادري بياورم. ولي اينو بدون كه خدا را به وحدانيتش قسم دادم كه هرگز دلت غم نباشه. پر از اميد و آرزوهاي برآورده شده باشه.
زهرا‌بانو
پاسخ
وای مامان! تو رو خدا اینجوری نگو قربونت برم! اصلاً شرمنده نباشیا! چون شما واقعاً تا اونجا که در توانت بوده به من لطف و مهربونی کردی و برام زحمت کشیدی. مرسی از دعای قشنگت. مرسی از عشقی که بهم میدی فدات بشم.

23 مرداد 98 18:31
چه قدر جالب توصیف کردی زهرا جان
منم خییییلی دوست داشتم داداش داشته باشم ولی متاسفانه قسمت منم نشده.
 
زهرا‌بانو
پاسخ
آخی عزیزم! مرسی که سر زدی نیکی جون.

23 مرداد 98 23:08
عزیزدلم😍😍😍عالی بود
خدا حافظ همه دادشیا😊😊😊
زهرا‌بانو
پاسخ
الهی آمین
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
24 مرداد 98 9:15
خدا به پدر و مادرت عمر طولانی و باعزت بده
واقعا قشنگ داداشیهارو توصیف کردی🌹👌👌
زهرا‌بانو
پاسخ
ممنونم. لطف دارین
زهرا رستمی
24 مرداد 98 23:56
عزیزم کلمات و احساساتت منو را برانگیخت ولی نداشتن داداش اونقدر تو زندگی ادم تاثیری نداره،مهم خوشحال بودن و سلامت بودن درکنار پدرو مادرت هست 🤗
زهرا‌بانو
پاسخ
بله. دقیقاً درسته خاله زهرا جونم.

31 شهریور 98 18:53
بهتون برنخوره ولی من که از برادر بدم میاد از پسر هم همینطور تا  وقتی ۲سالشه دوسش دارم بعد میگم خودت برو کار پیدا کن من دیگه تو خونه رات نمیدم به کسی برنخوره ها😅
زهرا‌بانو
پاسخ
نه بابا خیلی باحال بود
منم اون موقع دلم گرفته بود که اون متنو نوشتم
اتفاقا به نظر خودمم پسرای شیطون اعصاب خرد کن هستن و بیشتر از نیم ساعت نمی تونم تحملشون کنم