خواهر
می دونین، شاید خیلیا خواهر و برادر داشته باشن. تقریباً بیشتریا.
اونقدرم بهشون عادت کردن که این موضوع براشون عادی شده باشه.
مخصوصاً در مورد خواهر. همین خواهر که نمی دونین واقعاً چه موهبتیه که دارین.
ولی کسی که تا حالا طعم خواهر داشتنو نچشیده، کسی که درد و دلای دخترونه اش رو به عروسکاش گفته، کسی که اشکاشو به جای آغوش خواهرش رو بالشت ریخته و بالشتش شده همدمش، می دونه یه خواهر برای خواهرش چقدر ارزش داره و چه نقش مهمی تو زندگیش داره!
اون اگه خواهر داشته باشه قدردان وقتی میشه که خواهرش تنهاییشو پر می کنه. که خواهر بزرگش با مهربونیاش و حرفای قشنگش، و خواهر کوچولوش با خنده های شیرین و بوسه های مهربونش از بی حوصلگی درش میاره.
شاید این حرفا کلیشه ای باشه.
ولی یه حقیقته. حقیقتی که من که خواهری ندارم خیلی خوب درکش می کنم.
درسته که مادر آدم جایگاهش صد مرتبه بالاتر از خواهره.
ولی واقعاً دقت کردین؟ هیچ کدوم ما دخترا نمی خوایم ناراحتی مامانمون رو ببینیم. در صورتی که اگه از غصه هامون، دلتنگی هامون و دغدغه های فکریمون واسه مامانامون بگیم خب طبیعتاً ناراحت میشن.
ولی این چیزا رو خیلی راحت میشه به خواهر گفت.
یه خواهر سنگ صبور خواهرشه. مونسشه. همدردشه. غمخوارشه.
هیچ دوستی هم نمی تونه جای خواهر خود آدم باشه.
من همیشه آرزومه یه خواهر داشته باشم. ولی خب متأسفانه دیگه بهش نمی رسم.
حرفم اینه که شما هایی که خواهر دارین شاکر خدا باشین. می خوام بگم قدر این گلای بهشتی رو بدونین
من اگه جای شما بودم که دارین این پستو می خونین، همین الان می رفتم یه ماچ گنده از خواهری گلم می کردم که مثل و مانندش هیچ جا پیدا نمیشه.
از خدای خوبم می خوام همه خواهرا رو برای هم حفظ کنه.
به سلامتی همه خواهریای مهربوننن.